حماسه وطن من/ فاطمه راکعی



حماسه است، حماسه، حماسه در وطن من
تهمتن است، تهمتن به عرصه، هموطن من

چه می کنند پلیدان، به خاک پاک من، ایران؟
که دیو راه ندارد به ساحت وطن من...

بگو به تیر زنندم به سر، ز پا فکنندم
که در اسارت دیوان، مباد جان و تن من

از این حماسه اگر چه به لکنت‌اند قلم‌ها
ببین به الکن شعرم، وطن، وطن، وطن من

چه راه بکر بلندی! چه عزتی است خدایا!
به شوق رفتن راهت، به وجد آمدن من...

چراغ راه دلیران! ز تیغ و دشنه دیوان
چه لاله‌ها که شکفته به باغ پیرهن من!

0 comments:

ارسال یک نظر