tag:blogger.com,1999:blog-8783962139772363931.post8023327285028353658..comments2023-04-16T12:02:33.075+03:30Comments on کمپین آزادی: شرم آزادی / مهدی شیرزادکمپین آزادیhttp://www.blogger.com/profile/14462007373038482288noreply@blogger.comBlogger1125tag:blogger.com,1999:blog-8783962139772363931.post-5945750506836494892009-07-12T13:33:01.261+04:302009-07-12T13:33:01.261+04:30باز هم از آسمان این شهر ستارهای به زمین کشیدهاند...باز هم از آسمان این شهر ستارهای به زمین کشیدهاند. سهراب اعرابی، جوانی نوزده ساله. حتا که از سی خرداد در بند بود و خانوادهاش چشم انتظار خبری از او. هنور هم معلوم نیست کی، اما شبی یا روزی ار سی خرداد تا بیست تیر، جگر مادرش را برای همیشه سوزانده است. اینان کیستند که به جوانهای نوزده ساله هم رحم روا نمیدارند. مگر سهراب، ندا و… چه میخواستند. به جز فضایی برای تنفس. در دستانشان به جز ناباوری و بهت از آن چه که «امانت داران» آرایشان با آنها روا داشتند؟ <br />بعض و ناباوری در درونم میجوشد، دستم کوتاه است، نمیدانم چه کنم، احساس میکنم جوانان پرشور و صفای این مملکت در دست عدهای ضحاک منش اسیر آمدهاند. نگذاریم این خونها به هدر رود و شاید مهمتر نگذاریم خون دیگری بر زمین جاری گردد. رسوایشان کنیم. اجازه ندهیم جوانان نوزده ساله را به مسلخ ببرند و بعد از خانوادهاش بخواهند بیایندببرندش، بی سر و صدا خاکش کنند. تا کی و چند نسل باید نسل به نسل پای نفس کشیدن در هوای آزاد قربانی بدهیم.<br />راستش درست نمیدانم چه نوشتهام، پراکندگی ذهنم را ببخشید، با خون دل مینویسم، اشکهایم مانع از تمرکزم هستند. علت این همه مقدمه چینی این بود که چرا شما چیزی از او ننوشتهاید؟Anonymousnoreply@blogger.com