به نقل از کلک خیال انگیز: این هفته امام جمعه تهران آیت الله خامنه ای است و از سویی چهار روز است که مصطفی تاج زاده نیز در بازداشت به سر می برد. هم زمانی این دو رویداد مرا یاد خاطره ای نقل شده از آقای تاجزاده انداخت که برایتان تعریف می کنم تا ببینید قدرت با انسان چه می کند.
ماجرا مربوط به زمانی است که مصطفی جوانی انقلابی بود در ستاد اقامه نماز جمعه در کنار آقای خامنه ای به عنوان مسئول ستاد فعالیت می کرد. مصطفی تازه به خواستگاری رفته بود و هنوز جواب قطعی را دریافت نکرده بود. در این میان پدر عروس برای تحقیقات در مورد خواستگار دخترش از طریق واسطه ای به آقای خامنه ای معرفی می شود تا درباره مصطفی تاجزاده از ایشان تحقیق کند. در پایان گفتگو پدر عروس از آقای خامنه ای می پرسند پس با این تعاریف شما ایشان را تایید می کنید و آقای خامنه ای نیز پاسخ می دهند که در این حد بگویم که اگر خودم دختر دم بخت داشتم حتما ایشان را به دامادی می پذیرفتم.
به قول خود آقا مصطفی دو چیز بسیار فاسد کننده بود. می گفت اول قدرت و دوم زندان. در ارتباط با قدرت می گفت من خیلی کم آدم هایی را دیده ام که اخلاق قبل و پس از قدرتشان مثل هم باشد و بسیار تیزبینی می خواهد که در قدرت بمانی و به فساد اخلاقی کشیده نشوی. در رابطه با زندان هم به تند روی ها و خشم و غرور نهفته در زندانیان آزاد شده اشاره می کردو می گفت خیلی بینش می خواهد که قبل و بعد از زندان اعتقادات را عوض نکنی و به راهی که برای آن به زندان افتاده ای ابرام نمایی. دومی را اگر تجربه نکرده باشی سخت است که درک کنی ولی آقا مصطفی درک می کرد با اینکه تا آن روز تجربه نکرده بود و این از بینش عمیقش بود.
امروز که می شنوم در زندان جمهوری اسلامی اسیر است، یاد همان جمله معروف انقلاب فرزندان خود را می خورد افتادم. مصطفی تاجزاده را فرزند خلف و تربیت شده در دامان جمهوری اسلامی می دانم، کسی که در دوران جوانی به دور از کاتالیزور سابقه زندان سیاسی در دوران شاهنشاهی وارد نطام جمهوری اسلامی شد و با توانایی های خود از پایین به بالا رشد کرد. در این میان فقط یک مثال مشابه به ذهنم می آید و آن نیز میر حسین موسوی است.
به شخصه نجات خودم را از گرفتاری در فساد دوم تنها و تنها به دلیل مصاحبت با مصطفی تاجزاده می دانم و مطمئنم که مانند من بسیار هستند کسانی که چونین درسی را از مصطفی آموخته اند.
متاسفانه امروز جای آنکه رهبری با آگاهی از سوابق مطصفی تاجزاده و امثال او، به تجلیل از ایشان به دلیل تبدیل محارب به مخالف در نظام جمهوری اسلامی بپردازند، ایشان را که به حق فرزند مشروع و خلف جمهوری اسلامی می باشد به زندان می افکند. به صراحت عرض کنم که اگر عده ای باشند که معتقد به مبارزه سیاسی بدور از خشونت هستند و مردم را در بهبه این اعتراضات به رفتار آرام و قانونی فرا خوانند، همین مطصفی تاجزاده ها و بهزاد نبوی ها هستند که امروز به زندان افتاده اند. از طرفی وقتی این مترقبین به آرامش در اعتراضات را می گیرند و در بند می کنند، این ظن تقویت می شود که حاکمین اتفاقا به دنبال دیدن حرکت تند از معترضین هستند و با زندانی کردن عقل گرایان سعی دارند زودتر اعتراضات به خشونت کشیده شود تا بهره برداری مورد نظر خود را انجام دهند.
البته این جریان بارها به صراحت این را اعلام کرده. به یاد دارم که همین ها در پاسخ به زندانی عبدالله مومنی در زندان که ادعا کرده بود پس از آزادی قصد حرکت در میانه را دارد، گفته بودند که نه حرکت در میانه نمی شود یا چفیه می اندازی یا می روی با رادیو آمریکا مصاحبه می کنی این وسط نداریم و می شود منافق. دقیقا مصطفی تاجزاده همان وسط بود و خار چشم آقایان. از طرفی جوان از زندان آزاد شده را به روشنی هدایت می کرد تا در دام تندروی سر از صدای آمریکا در نیاورد و از طرفی مجیزگو و ذوب در ولایت نبود تا با نقد قدرت از فساد حاکمان جلوگیری کند و این همان خط اظلاحات است که چون خار در چشم تنگ قدرت دوستان فرو رفته و چون استخوانی در گلو نمی گذارد لذت قدرت مطلقه را تجربه نمایند.
امروز با خدمات و تلاش هایی که مصطفی برای استیلای جمهوری اسلامی کرده باید کماکان در نزد رهبری آگاه که بدور از تصفیه حساب های سیاسی به بقای حکومت و آرمان های انقلاب می اندیشد، مورد تجلیل قرار گیرد نه آنکه به زندان افکنده شود.
0 comments:
ارسال یک نظر