تولدت مبارک آرام جانم / مريم شربتدار قدس( همسر فيض الله عرب سرخي)




سالها پیش وقتی هنوز خیلی کم سن و سال بودم و تازه ازدواج کرده بودم ، گاهی به صحنه هایی از حوادث ناشی از دفاع مقدس بر می خوردم که با تلاش و تفکر آنها را در می یافتم مثلأ یکبار مادر پیر شهیدی را دیدم که تمام زندگیش را در مقبرۀ تنها فرزندش تعریف کرده بود و بهشت زهرا کشورش شده بود و قبر شهیدش خانه اش ... و من با همۀ جوانی و بی تجربگی فکر می کردم درکش می کنم ، البته درک می کردم اما امروز کاملأ احساسش میکنم و با تمام وجودم لمس میکنم .
امروز که اوین کشورم شده و درب بزرگ اوین ، خانه ام و یکی از سلول های انفرادیش وجودم که قلبم در آن می طپد با پوست و گوشت و استخوانم و با هر قطرۀ خونم که در رگهایم جاریست ، آن مادر شهید و هزاران داغدار دیگر را می فهمم ، حس میکنم و پیوند می خورم . اصلأ چرا راه دور برویم ؟ مگر نه اینست که مادر همسر قهرمان خودم نیز مادر دو شهید است و فرزندانی صالح و شایسته تربیت کرده است و اکنون باید پس از ۷۵ روز دوری و بی خبری ، فرزند صالحش را که زمانی طولانی در لباس رزمندگان دفاع مقدس دیده ، در کسوت مجرمان و در جایگاه متهمان مشاهده کند ....
اکنون کارهایی می کنم که هرگز در مخیله ام نمی گنجید . اگر هر سال ، تولد همسر عزیزم را در حضور او و در کنار خانواده ، با جشنی کوچک اما پر مهر به شادی می نشستیم امسال بدون حضور ظاهریش در مقابل دیوارهای بلند اوین با جشنی که با حضور بستگان و دوستان ، بسیار باشکوهتر شد ، تولدش را تبریک گفتیم ...
و اینک با تمام وجود به او که همۀ زندگیم است می گویم :
" به تـو ، وجـودت را
به خودم ، بودنت را
و به دنیا ، آمدنت را
تبــریک می گـویم ."

0 comments:

ارسال یک نظر