مسلمان ایرانی! مسلمان مصری! مسلمان چینی! / حنظله هدایتی



نحوه برخورد جمهوری اسلامی با شهروندانش و واکنش های این رژیم به مسائل داخلی و خارجی و موضوعاتی که گریبانگیر دنیای اسلام شده و تناقض های رفتاری حاکمان فعلی ایران به این موضوعات باعث شد که چند خطی کوتاه در این باره بنویسم.در ابتدا به بیان موضوعات اخیر و نحوه رفتار حاکمان یا رسانه های در اختیار آنان می پردازم.در یک طرف شاهد شهادت زن مظلوم و محجبه مصری به دست یک آلمانی (از شواهد امر پیداست که او یک نژادپرست نازی بوده)بودیم که صدا وسیمای میلی ایران در تمامی بخش های خبری خود با آب وتاب به پخش صحنه های این ماجرا و تظاهرات های علیه آن می پردازد، در خبرها نیز آمده بود که در تهران هم عده ای به نام دانشجویان در اعتراض به این موضوع به سمت سفارت آلمان تخم مرغ پرتاب کرده و قص علی هذا،در طرف دیگر در یکی از استان های بزرگ چین(یکی از متحدهای اصلی رژیم که در جوامع بین المللی یکی از کشورهای است که مانع ایجاد تحریم های بیشتر علیه ایران شده و از طرف دیگر موازنه اقتصادی بسیار مثبتی با ایران دارد) شاهد بودیم که افراد قبیله هان(این افراد در راستای پاکسازی مسلمانان این استان به این منطقه کوچانده شده اند) به پشتیبانی دولت کمونیستی مسلمانان ترک زبان این منطقه به وحشیانه ترین شکل سرکوب و از حداقل های زندگی محروم می کنند، به این موضوع نه تنها در رسانه های ایران پرداخته نشد بلکه در خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی اعلام شد که این مسلمانان به تحریک آمریکا و در راستای انجام انقلاب مخملی در چین به شورش پرداخته اند .اما قسمت اصلی مشکلات گریبانگیر جهان اسلام به ایران بر می گردد که برای جهان اسلام ارزش زیادی دارد چون به عنوان تنها رژیم در جهان کنونی است که با ایدئولوژی اسلامی و ادعای مردم سالاری به مقابله با رژیم های لیبرالی غرب برخاسته و در میان کشورهای اسلامی جزو معدود کشورهای است که دارای ریشه های تئوریک است و نسخه ای برای اداره جهان دارد، مشکل اصلی این رژیم از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری آغاز شد که ابتدا در مناظره های تلویزیونی شاهد بوجود آمدن شکاف میان قدرت های موجود بودیم و بعد از آن نیز شاهد اعتراضات سه نامزد و هوادارانشان به نتیجه انتخابات و بروز ناآرامی ها که ابتدا شاهد حضور چند میلیونی مردم تهران و شهرهای دیگر در خیابان ها و مماشات رژیم وسپس سرکوب و کشته شدن ده ها ایرانی در حمله قوه قهریه جمهوری اسلامی بودیم. اما واکنش جمهوری اسلامی و رسانه هایش به این موضوع چه بود در صداوسیمای میلی ما شاهد حضور یک طرفه توجیح گران نظام بودیم که همه سعی داشتند، وضع فعلی را به گردن بیگانگان و عوامل داخلی آنان بیاندازند اما صحبت های رهبر جمهوری اسلامی و واکنش قوه قهریه تحت فرمان رهبر نظام پس از آن بهترین نشانه برای پیدا کردن شاه کلید واکنش های حاکمان کنونی ایران به مسائل اخیر است که خود نیازمند یک مطلب جداگانه است.

وضعیت بیان شده خلاصه ای از موضوعات گریبانگیر جهان اسلام و واکنش های جمهوری اسلامی به این مسائل بود اما حالا ده ها سوال و موضوع در مورد رفتار حاکمان مطرح است که ادامه این روند و یا اصلاح نوع واکنش خودشان، وضعیت آینده و میزان امید به اصلاح آن را برای ما مشخص می کند شاید با مقایسه دو به دو این موضوعات به توان به عمق فاجعه و تناقض رفتاری حاکمان پی برد.در این جا چند سوال از سوالاتی که به ذهن بنده خطور کرده را می آورم (مطمئنا سوالات فراوانی از حاکمان فعلی هم هست که در ذهن خوانندگان این یادداشت هست که به فکر بنده خطور نکرده است ) :

خون مسلمان مصری رنگین تر از خون مردم داخل ایران یا مسلمانان چینی است ؟ آیا مناسبات قدرت و حفظ آن به هر شیوه ای در حکومت اسلامی توصیه شده؟ در نوع رابطه با کشورها و حتی مردم داخل اصول قانونی و اسلامی مهم است یا حفظ قدرت ؟ به نظر حاکمان کدام مورد به اصول اسلامی و اجرای عدالت نزدیک تر است اینکه به شهادت مسلمانی در خارج کشور اعتراض کرد یا مسلمانی را در داخل به جرم اعتراض آن قدر در زندان نگه داشت تا بمیرد؟اگر در سوال قبل مورد اول به اجرای عدالت اسلامی نزدیک تر است باز این سوال پیش می آید آیا خون مسلمانان خارج از کشور با هم فرق دارد چرا به مرگ صدها نفر چینی اعتراض نشد اما به مرگ 1نفر در آلمان اعتراض می شود؟آیا تناقض در عمل نسبت به موضوعات خارجی شائبه باج دادن جمهوری اسلامی به کشوری ایجاد نمی کند(نکته مهمی که در بیانیه آقای موسوی هم به آن اشاره شده بود و آن این بود که مبادا برای حل مشکلات داخلی به ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیافتیم)؟آیا کارمندان سفارت انگلیس که قرار بود محاکمه شوند اما چند روز بعد آزاد شدند از سعید حجاریان که دارای مشکلات جسمی است و در حرف زدن نیز دچار مشکل است ایرانی تر هستند؟ نشانه رافت اسلامی چیست؟ چرا مردم دنیا و عده ای معدودی در ایران اجازه راهپیمایی اعتراضی نسبت به رژیم های غربی ومسائل مورد علاقه حکومت فعلی دارند اما کسی در ایران حق برگزاری تجمعات اعتراضی به حاکمان و رفتارهای آنان را ندارد؟و.....

نتیجه کوتاهی که از این موضوعات و سوالات می توان گرفت این است که شهروندان مسلمان ایرانی داخل ایران بی پناه ترین شهروندان دنیا هستند که حتی ارزش شهروندان خارجی داخل کشور و مسلمانان خارجی بیشتر از آنان است اگر این گونه نبود ما باید شاهد آزادی تمامی شهروندان مسلمان ایرانی داخل زندان بودیم که بدلیل اعتراضات دستگیر شده بودند، مانند کارمندان سفارت انگلیس و خبرنگاران خارجی و.....به امید آزادی زندانیان عقیده

0 comments:

ارسال یک نظر