نمیخواهم روز پدر را به نیابت از زینب حجاریان، فریده ، فاطمه و فائزه ابطحی و یا حتی از سوی زینب و زهرا خزعلی و هیچ کدام دیگر ازفرزندان سران احزاب اصلاح طلب و مهره های کلیدیشان و حتی از سوی فرزندان عبداله مومنی و زید آبادی بر پدران در بندشان تبریک بگویم. حتی نمیخواهم به جای ندا آقا سلطان به پدر داغدیده اش تهنیت بگویم . من حتی خودم پدر و پدر بزرگی ندارم که به او تبریک بگویم . من تصمیمم را گرفته ام میخواهم روز پدر را به آن پدری تبریک بگویم که نمیدانم اصلا پدر شده است یا نه نمیدانم زنده است یا نه نمیدانم میداند موج سبز چیست یا نه من میخواهم به پدری تبریک بگویم که شاید نو عروسش دو ماه باردار است و من میخواهم به پدری تبریک بگویم که خسته از کار طاقت فرسای روزانه اش بر میگشته است در آن روز تاریخی و ناخواسته در لابلای جمعیت گم میشود . در آن شنبه شبی که پس ار نماز جمعه و فرمان آتش از سوی خطیبش بیش از هزار نفر مردم عادی را به گلوله بستند. با باتوم اول شخصیتشان و سپس جسمشان را له کردند. وبعد جنازه شان را از بیمارستانها ربودند و برخی را نیز با ماشین آتش نشانی از خیابانها جمع کردند . البته با خس و خاشاک جز این نمیشود کرد. من به آن پدری روز پدر را تبریک میگویم که نامش علی بود و 24 ساله و دلی داشت سرشار از عشق که جز به دیدار محبوب آرام نداشت شاید او دو سال دیگر پدر یک دختر تپل مپل میشد. من به آن پدری تبریک میگویم که تازه به خواستگاری رفته بود من این روز عزیز را به پدرانی تبریک میگویم که مجبورند پول بدهند تا جنازه سوراخ سوراخ فرزندشان را مخفیانه تحویل بگیرند و مخفیانه به خاک بسپرند. من به آن پدری تبریک میگویم که فرزندانش تعهد داده اند علت مرگش را سکته اعلام کنند. من به این پدران از قلم افتاده تبریک میگویم تا همه بدانند آنانکه با اسم علی از عدالت علی دم میزنند در روز تولد مولای متقیان فرزندانش و امتش را به جرم آزادگی ربودند ، به اسارت بردند و شهید کردند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
2 comments:
چه به جا از «از قلم افتادگان» یاد کردهاید. بغض تلخی گلویم را گرفته بود، بالاخره بارید. وقتی آقای احمدی نژاد دستور پیگیری چگونگی مرگ ندا آقاسلطان را صادر فرمودند، دلم میخواست امکانی داشتم، عکس و اسامی تمام این از قلم افتادگان را تهیه میکردم، روبرویش میگذاشتم و میگفتم، لطف بفرمایید دستور رسیدگی به نحوهی مرگ این خس و خاشاک را هم صادر بفرمایید. روشنمان کنید که اینها را کجا و کدام عوامل کشتهاند.
سبز باشید
زینب حجاریان و فاطمه و فائزه ابطحی و همه فرزندان اسیران سبز آزادی بدانند که امروز حجاریان و ابطحی و رمضان زاده و همه آزاد اندیشان در ند گرفتار پدران همه جوانان ایران هستند. بدانید که ما هم با شما برسرسجاده های سبزمان برای آزادی حق و رسوایی ظالمان دست به دعا برداشته ایم. مبادا شما فرزندان آن قهرمانان ایران احساس تنهایی کنید که برادرانتان برای دفاع از امانت آن شیرمردان که ناموس ایرانند تا پای جان ایستاده اند. امروز ما برادران شما و محمد قوچانی هستیم وبدانید:
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
ارسال یک نظر