بیانیه شماره ۴ ستاد ۸۸ درباره نمایش مضحک به تماشا گذاشته شده در دادگاه فعالین سیاسی اصلاحطلب و محکوم کردن روشهای کودتاچیان دربرخورد با این عزایزان انتشار یافت. در بخشی از این بیانیه می خوانیم:« برای ما، اعترافات و پخش مصاحبه های ساختگی از فرزندان انقلاب و اصلاح طلبان راستین هیچگونه ارزشی ندارد. ما این آزادمردان را در طول سالها شناخته ایم و اعتراف گیران از هر دسته و قماشی، نمی توانند تردید بر اعتقاد ما به راه دوستانمان را پس از چند ماهی فشار و ارعاب ایجاد کنند.»متن کامل بیانیه بدین شرح می باشد:
“لا یاس من روح الله الا قوم الکافرین”
ملت آزاده ایران، مردم شریفی که انتخابات ریاست جمهوری دهم را به امید تغییر سازنده و نجات کشور رقم زدید و فعالان سیاسی-اجتماعی و فرهنگی که از بذل هیچ کوششی برای اصلاح روند نابجای اداره کشور دریغ نکردید
همانگونه که پیش بینی می شد سناریوی اصحاب اقتدار در ادامه سناریوی کودتای مخملین، این بار فرزندان شما و انقلاب سرافراز 57 را به شهادت آورد تا از قول آنان به مردم ایران بقبولاند که حوادث پیش و پس از انتخابات 22 خرداد 88، برنامه ریزی برای کودتای مخملین و براندازی نظام جمهوری اسلامی بود. غافل از اینکه این سناریو به قدری فریب کارانه و البته گستاخانه است که هر ذهن آگاه و مخاطب بیداری را با سئوال های محتملی رو به رو می سازد که:
چرا تمام آنچه به عنوان اتهامات دادستان مطرح می شود، کپی برابر اصل اتهاماتی است که پیش از این روزنامه کیهان بارها و بارها مطرح کرده بود؟
چرا آنچه که به عنوان اعترافات دستگیرشدگان پیش از این انتشار یافته بود در روزنامه "جوان" منتشر شده بود و مگر گردانندگان این روزنامه چه سر و سری با بازجویان و اعتراف گیرندگان داشتند که از درون اتاق بازجویی به اصطلاح اعترافات بازجویان را منتشر می کردند؟
چرا در جریان محاکمه دادگاه این تنها خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، است که به انتشار خبر می پردازد؟
چرا در مصاحبه مطبوعاتی بازداشت شدگان تنها از رسانه های وابسته به جناح راست – فارس، ایرنا، مهر، ایسنا- دعوت می شود و واحد مرکزی خبر که وابستگی آن به جناح اقتدارگرا از روز روشن تر است اجازه حضور می یابند؟
این سئوالات و هزاران سئوال پرسش بی پاسخ دیگر به خوبی بیانگر آن است که آنچه تحت عنوان اعترافات دستگیرشدگان به اشکال مختلف از قبیل – پخش اعتراف، دادگاه و مصاحبه مطبوعاتی – مطرح می شود برنامه ریزی جریانی است که با کودتای مخلملین قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارد و در این بین بی شرمانه از بهترین فرزندان نظام و انقلاب قربانی می گیرد. در این سناریو هم متاسفانه قوه قضائیه که باید ملجا مردم و پناهگاه آسیب دیدگان در مقابل زورگویان و مستکبران باشد، خود مجری برنامه ای است که طراحان آن دیگران هستند و از قوه قضائیه کشور خرج می کنند. ما دستگاه قضایی را صرفا مجری کوچک پروزه ای می دانیم که در حال اجراست و معتقدیم مدیریت و طراحی این سناریوی بی فرجام از جایی فراتر سازماندهی شده و هدف آن پالایش نظام از نیروهای ریشه دار و هویت بخش آن است.
ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی (ستاد 88) به قوه قضائیه و رئیس آن که تصمیم گرفته است به جای آنکه حر باشد و به حسین بپیوندد، در آرزوی چرب و شیرین دنیا، زندگی عمرسعد را انتخاب کند، انذار می دهد که هنوز برای باطل کردن سناریوی اصحاب اقتدار دیر نشده است و او می تواند در آخرین روزهای ریاستش، آزادمردانه راهی را انتخاب کند که راه جهنم را به بهشت تبدیل نماید. ستاد 88 همچنین به اقتدارگرایانی که اینگونه بر انقلاب 57 تاخته اند هشدار می دهد هرچند تلاش دارند با زندانی کردن و اعتراف گیری از فرزندان انقلاب، تمام آرمانهای بهمن 57 و نظام برآمده از آن را به تاراج برند و بر ایران عزیز آن کنند که مغولان با وطنمان کردند، اما بدانند ما، همانگونه که مهندس بارزگان در زندان شاه گفته بود، از آخرین گروه هایی هستیم که با لباس قانون به سراغ شما آمده ایم. آنانکه پس از ما به هماوردی شماها خواهند آمد دیگر از فلان بند قانون اساسی و بهمان بخشنامه حقوق شهروندی با شماها سخن نخواهند گفت و سرنوشتی برایتان رقم می زنند صدها مرتبه دردناک تر از دژخیمان رژیم پهلوی و بازجویان سرسپرده درباری.
سخن آخر ما هم با کسانی است که هر روز و هر مرتبه، از رای 40 میلیونی مردم به نظام جمهوری اسلامی می گویند و مدعی هم می شوند که حاضرند دست تک تک آفرینندگان این حماسه را ببوسند. به شماها یادآور می شویم که ما هم جزو همان تک تک رای دهندگان 40 میلیونی هستیم، بازداشت شدگان ما هم جزو همان 40 میلیون هستند و تمام آنچه که ما پیش از این انتخابات برای حضور مردم کردیم در راستای باشکوه تر برگزار شدن انتخاباتی بود که شماها اکنون با دزدین رای ما، پز آن را می دهید و امروز در ادعانامه دادستانتان مدعی می شوید که ستاد 88 و دیگر گروه های خودجوش حامی "رئیس جمهوری میرحسین موسوی" غیرقانونی بوده است. اگر صداقت داشتید، همان زمان که ما تمام تلاش خود را برای حضور مردم می کردیم به سراغمان می آمدید و غیرقانونی مان می نامیدید، نه اینکه پس از انتخابات و آن شعبده بازی مکارانه، برای توجیه کودتای مخملی تان، ما را متهم کنید به آنچه که سرتاسر به آن افتخار می کنیم و ذره ای در عزمی که کرده ایم برای آزادسازی ایران از دست شما، ارباب زر و زور و تزویر، تردید نداشته و نداریم.
ما، میرحسین موسوی را رئیس جمهوری قانونی ایران می دانیم. در عهدی که با وی بسته ایم کوچک ترین تردیدی نداریم و حال که امروز، رئیس جمهوری ما تا این حد ثابت قدم و استوار در ستاندن رای ما از هیچ تلاش و کوششی دریغ ندارد دوباره با او پیمان می بندیم که تا آخرین قدم حامی او باشیم.
برای ما، اعترافات و پخش مصاحبه های ساختگی از فرزندان انقلاب و اصلاح طلبان راستین هیچگونه ارزشی ندارد. ما این آزادمردان را در طول سالها شناخته ایم و اعتراف گیران از هر دسته و قماشی، نمی توانند تردید بر اعتقاد ما به راه دوستانمان را پس از چند ماهی فشار و ارعاب ایجاد کنند. ما به سنت خداوند اعتقاد داریم که در نهایت پرهیزگاران پیروز خواهند شد و هیچ قومی جز کافران از خداوند بزرگ ناامید نمی شوند. در آخر هم کلام رسول خدا به یار وفادارش عمار را یادآور می شویم که در زیر شکنجه مشرکان مکه ناچار به گفتن آن چیزی شد که مشرکان می خواستند. محمد (ص) که می دانست قلب عمار مالامال از عشق و ایمان به خداست خطاب به او فرمود: "اگر باز هم جانت در خطر افتاد این کلمات را بگو و خودت را نجات بده. تو سرتاپا ایمان هستی"
“لا یاس من روح الله الا قوم الکافرین”
ملت آزاده ایران، مردم شریفی که انتخابات ریاست جمهوری دهم را به امید تغییر سازنده و نجات کشور رقم زدید و فعالان سیاسی-اجتماعی و فرهنگی که از بذل هیچ کوششی برای اصلاح روند نابجای اداره کشور دریغ نکردید
همانگونه که پیش بینی می شد سناریوی اصحاب اقتدار در ادامه سناریوی کودتای مخملین، این بار فرزندان شما و انقلاب سرافراز 57 را به شهادت آورد تا از قول آنان به مردم ایران بقبولاند که حوادث پیش و پس از انتخابات 22 خرداد 88، برنامه ریزی برای کودتای مخملین و براندازی نظام جمهوری اسلامی بود. غافل از اینکه این سناریو به قدری فریب کارانه و البته گستاخانه است که هر ذهن آگاه و مخاطب بیداری را با سئوال های محتملی رو به رو می سازد که:
چرا تمام آنچه به عنوان اتهامات دادستان مطرح می شود، کپی برابر اصل اتهاماتی است که پیش از این روزنامه کیهان بارها و بارها مطرح کرده بود؟
چرا آنچه که به عنوان اعترافات دستگیرشدگان پیش از این انتشار یافته بود در روزنامه "جوان" منتشر شده بود و مگر گردانندگان این روزنامه چه سر و سری با بازجویان و اعتراف گیرندگان داشتند که از درون اتاق بازجویی به اصطلاح اعترافات بازجویان را منتشر می کردند؟
چرا در جریان محاکمه دادگاه این تنها خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، است که به انتشار خبر می پردازد؟
چرا در مصاحبه مطبوعاتی بازداشت شدگان تنها از رسانه های وابسته به جناح راست – فارس، ایرنا، مهر، ایسنا- دعوت می شود و واحد مرکزی خبر که وابستگی آن به جناح اقتدارگرا از روز روشن تر است اجازه حضور می یابند؟
این سئوالات و هزاران سئوال پرسش بی پاسخ دیگر به خوبی بیانگر آن است که آنچه تحت عنوان اعترافات دستگیرشدگان به اشکال مختلف از قبیل – پخش اعتراف، دادگاه و مصاحبه مطبوعاتی – مطرح می شود برنامه ریزی جریانی است که با کودتای مخلملین قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارد و در این بین بی شرمانه از بهترین فرزندان نظام و انقلاب قربانی می گیرد. در این سناریو هم متاسفانه قوه قضائیه که باید ملجا مردم و پناهگاه آسیب دیدگان در مقابل زورگویان و مستکبران باشد، خود مجری برنامه ای است که طراحان آن دیگران هستند و از قوه قضائیه کشور خرج می کنند. ما دستگاه قضایی را صرفا مجری کوچک پروزه ای می دانیم که در حال اجراست و معتقدیم مدیریت و طراحی این سناریوی بی فرجام از جایی فراتر سازماندهی شده و هدف آن پالایش نظام از نیروهای ریشه دار و هویت بخش آن است.
ستاد ملی جوانان حامی خاتمی و موسوی (ستاد 88) به قوه قضائیه و رئیس آن که تصمیم گرفته است به جای آنکه حر باشد و به حسین بپیوندد، در آرزوی چرب و شیرین دنیا، زندگی عمرسعد را انتخاب کند، انذار می دهد که هنوز برای باطل کردن سناریوی اصحاب اقتدار دیر نشده است و او می تواند در آخرین روزهای ریاستش، آزادمردانه راهی را انتخاب کند که راه جهنم را به بهشت تبدیل نماید. ستاد 88 همچنین به اقتدارگرایانی که اینگونه بر انقلاب 57 تاخته اند هشدار می دهد هرچند تلاش دارند با زندانی کردن و اعتراف گیری از فرزندان انقلاب، تمام آرمانهای بهمن 57 و نظام برآمده از آن را به تاراج برند و بر ایران عزیز آن کنند که مغولان با وطنمان کردند، اما بدانند ما، همانگونه که مهندس بارزگان در زندان شاه گفته بود، از آخرین گروه هایی هستیم که با لباس قانون به سراغ شما آمده ایم. آنانکه پس از ما به هماوردی شماها خواهند آمد دیگر از فلان بند قانون اساسی و بهمان بخشنامه حقوق شهروندی با شماها سخن نخواهند گفت و سرنوشتی برایتان رقم می زنند صدها مرتبه دردناک تر از دژخیمان رژیم پهلوی و بازجویان سرسپرده درباری.
سخن آخر ما هم با کسانی است که هر روز و هر مرتبه، از رای 40 میلیونی مردم به نظام جمهوری اسلامی می گویند و مدعی هم می شوند که حاضرند دست تک تک آفرینندگان این حماسه را ببوسند. به شماها یادآور می شویم که ما هم جزو همان تک تک رای دهندگان 40 میلیونی هستیم، بازداشت شدگان ما هم جزو همان 40 میلیون هستند و تمام آنچه که ما پیش از این انتخابات برای حضور مردم کردیم در راستای باشکوه تر برگزار شدن انتخاباتی بود که شماها اکنون با دزدین رای ما، پز آن را می دهید و امروز در ادعانامه دادستانتان مدعی می شوید که ستاد 88 و دیگر گروه های خودجوش حامی "رئیس جمهوری میرحسین موسوی" غیرقانونی بوده است. اگر صداقت داشتید، همان زمان که ما تمام تلاش خود را برای حضور مردم می کردیم به سراغمان می آمدید و غیرقانونی مان می نامیدید، نه اینکه پس از انتخابات و آن شعبده بازی مکارانه، برای توجیه کودتای مخملی تان، ما را متهم کنید به آنچه که سرتاسر به آن افتخار می کنیم و ذره ای در عزمی که کرده ایم برای آزادسازی ایران از دست شما، ارباب زر و زور و تزویر، تردید نداشته و نداریم.
ما، میرحسین موسوی را رئیس جمهوری قانونی ایران می دانیم. در عهدی که با وی بسته ایم کوچک ترین تردیدی نداریم و حال که امروز، رئیس جمهوری ما تا این حد ثابت قدم و استوار در ستاندن رای ما از هیچ تلاش و کوششی دریغ ندارد دوباره با او پیمان می بندیم که تا آخرین قدم حامی او باشیم.
برای ما، اعترافات و پخش مصاحبه های ساختگی از فرزندان انقلاب و اصلاح طلبان راستین هیچگونه ارزشی ندارد. ما این آزادمردان را در طول سالها شناخته ایم و اعتراف گیران از هر دسته و قماشی، نمی توانند تردید بر اعتقاد ما به راه دوستانمان را پس از چند ماهی فشار و ارعاب ایجاد کنند. ما به سنت خداوند اعتقاد داریم که در نهایت پرهیزگاران پیروز خواهند شد و هیچ قومی جز کافران از خداوند بزرگ ناامید نمی شوند. در آخر هم کلام رسول خدا به یار وفادارش عمار را یادآور می شویم که در زیر شکنجه مشرکان مکه ناچار به گفتن آن چیزی شد که مشرکان می خواستند. محمد (ص) که می دانست قلب عمار مالامال از عشق و ایمان به خداست خطاب به او فرمود: "اگر باز هم جانت در خطر افتاد این کلمات را بگو و خودت را نجات بده. تو سرتاپا ایمان هستی"
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 comments:
ارسال یک نظر