این برای چندمین بار است که عبدالله را گرفتهاند. او بارها به خاطر حق گویی بازداشت و محاکمه شده بود، اما به خاطر ایمانی که به راه آزادیخواهی و عدالتجویی داشت، هیچگاه بر جای ننشست و همواره چون موج، ناآرامی را در پیش گرفت.
عبدالله مومنی الگویی برای ادامه است. الگویی در منش برای راه سبز امید. امید با تداوم گره خورده است. فرد امیدوار به گشایش، به ادامه طریق میپردازد و مصائب و مشکلات را تحمل نموده، راه را گم نمیکند. اگرچه شاید حرکتش دیر و زود گیرد، اما دچار سوخت و سوز نمیشود. میسوزد و میسازد و ادامه میدهد تا فردایی روشن را بسازد. فرد امیدوار تداوم را در رفتار خود نشان میدهد، و عبدالله مدام امیدوار بود و این تداوم را نشان میداد. عبدالله مومنی راه خود را سالها پیش انتخاب کرده است. عبدالله و دیگر ناآرامان ِ راه سبز امید نمیتوانند به خود بپردازند، وقتی هموطن خود را زیر ظلم و ستم میبینند. اعتراض ایشان تزریق امید به بدنه ناامید جامعه است. او را مدام بازداشت و ترعیب نمودند و او نیز مدام راه خود را مدام ادامه داده است.
ارتباطات گسترده عبدالله مومنی با جامعهی مدنی، خبر از پیگیری بیامان او از مطالبات مردمی دارد. چه در دوران دانشجویی و چه در دوران فارغالتحصیلی، دلنگران حرکتهای دانشجویی بود و همیشه دانشجویان را از تجربیات خود بهرهمند میساخت. او فرصتهایش را برای خود، تبدیل به فرصت برای دیگران نمود. به راستی راه عبدالله و همبندان سبز با راه تاریخی شهیدان یکی است، راهی که ناآرامی به آرامش ترجیح داده میشود، رنج بر لذت تقدم مییابد و همواره فکر و عمل مربوط به حوزه ی عمومی بر میگردد.
به رغم اعتراضاتش به وضعیت حقوقی قانون اساسی جمهوری اسلامی، برای پیگیری مطالبات ایرانیان به انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و کوشید با بالا بردن مشارکت به اصلاح وضعیتی بپردازد که مهدی کروبی آن را حاکمیت خطرناک مافیا خوانده بود. دردی که کشیده بود، مانع از این میشد که افتراق را بر اتحاد ترجیح دهد. او خواستهای مردمی و مدنی خویش را در درون فرصتهای قانونی پیگیری نمود و راه اصلاح درون حکومت را دوباره پذیرفت و این خبر از آن میدهد که او از برخوردی احساساتی و عجولانه بری بود و بیش از اصرار بر موضع خود، به فکر اصلاح امور بود و همین باعث میشد با اصلاح طلبان همراه شود و در یاری ایشان گشایشی برای جامعه را بجوید.
اما بند مگر تاکنون توانسته است که او را موجی آرام سازد؟ آیا میتوان با بند اندیشه را مهار نمود؟ مگر میتوان تغییر تاریخ را در کهریزک و شاپور و اوین متوقف نمود؟ همینطور نمیشود و نمیتوان عبدالله و عبداللهها را متوقف کرد. آن هم اکنون که تکثیر یافتهاند. گسترهی راه سبز امید امروز دیگر بسیار فراتر از چند نفر معترض است. تداوم او در راه خود مانع از آن خواهد شد که اعترافی از او را کسی باور نماید. آری راه عبدالله با بند، بند نمیآید و استمرار او سرانجام گشایشی را که مدام جستجو کرده است، به بار خواهد نشاند. ان شاء الله
عبدالله مومنی الگویی برای ادامه است. الگویی در منش برای راه سبز امید. امید با تداوم گره خورده است. فرد امیدوار به گشایش، به ادامه طریق میپردازد و مصائب و مشکلات را تحمل نموده، راه را گم نمیکند. اگرچه شاید حرکتش دیر و زود گیرد، اما دچار سوخت و سوز نمیشود. میسوزد و میسازد و ادامه میدهد تا فردایی روشن را بسازد. فرد امیدوار تداوم را در رفتار خود نشان میدهد، و عبدالله مدام امیدوار بود و این تداوم را نشان میداد. عبدالله مومنی راه خود را سالها پیش انتخاب کرده است. عبدالله و دیگر ناآرامان ِ راه سبز امید نمیتوانند به خود بپردازند، وقتی هموطن خود را زیر ظلم و ستم میبینند. اعتراض ایشان تزریق امید به بدنه ناامید جامعه است. او را مدام بازداشت و ترعیب نمودند و او نیز مدام راه خود را مدام ادامه داده است.
ارتباطات گسترده عبدالله مومنی با جامعهی مدنی، خبر از پیگیری بیامان او از مطالبات مردمی دارد. چه در دوران دانشجویی و چه در دوران فارغالتحصیلی، دلنگران حرکتهای دانشجویی بود و همیشه دانشجویان را از تجربیات خود بهرهمند میساخت. او فرصتهایش را برای خود، تبدیل به فرصت برای دیگران نمود. به راستی راه عبدالله و همبندان سبز با راه تاریخی شهیدان یکی است، راهی که ناآرامی به آرامش ترجیح داده میشود، رنج بر لذت تقدم مییابد و همواره فکر و عمل مربوط به حوزه ی عمومی بر میگردد.
به رغم اعتراضاتش به وضعیت حقوقی قانون اساسی جمهوری اسلامی، برای پیگیری مطالبات ایرانیان به انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و کوشید با بالا بردن مشارکت به اصلاح وضعیتی بپردازد که مهدی کروبی آن را حاکمیت خطرناک مافیا خوانده بود. دردی که کشیده بود، مانع از این میشد که افتراق را بر اتحاد ترجیح دهد. او خواستهای مردمی و مدنی خویش را در درون فرصتهای قانونی پیگیری نمود و راه اصلاح درون حکومت را دوباره پذیرفت و این خبر از آن میدهد که او از برخوردی احساساتی و عجولانه بری بود و بیش از اصرار بر موضع خود، به فکر اصلاح امور بود و همین باعث میشد با اصلاح طلبان همراه شود و در یاری ایشان گشایشی برای جامعه را بجوید.
اما بند مگر تاکنون توانسته است که او را موجی آرام سازد؟ آیا میتوان با بند اندیشه را مهار نمود؟ مگر میتوان تغییر تاریخ را در کهریزک و شاپور و اوین متوقف نمود؟ همینطور نمیشود و نمیتوان عبدالله و عبداللهها را متوقف کرد. آن هم اکنون که تکثیر یافتهاند. گسترهی راه سبز امید امروز دیگر بسیار فراتر از چند نفر معترض است. تداوم او در راه خود مانع از آن خواهد شد که اعترافی از او را کسی باور نماید. آری راه عبدالله با بند، بند نمیآید و استمرار او سرانجام گشایشی را که مدام جستجو کرده است، به بار خواهد نشاند. ان شاء الله
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
1 comments:
یادداشتی برای اسیران راه آزادی:
http://mahsor.wordpress.com/
ارسال یک نظر