دهان شکسته/ عطاءالله مهاجرانی



رقص شعله بر لب
و داغ گلوله بر پیشانی
جوانان، سبز و سرودخوان
از دهلیز تاریکی و تیزاب گذشتند...

مادران با نگاه حیران نگریستند
با سرانگشت لرزان، کاکل خونین جوانان را شانه زدند
بوسه ای بر دهان شکسته

از هر گوشه ندایی خاموش شد
در هر کنار سهرابی بر خاک افتاد

جنگلی از زمین جوشید
دریایی بر بام خانه ها
امواج: خدا بزرگترست...
از هر گوشه ندایی رویید
و در هر کنار سهرابی بر پا خاست...

تبسم گرم مادران
شوق لرزنده در چشمان

1 comments:

ناشناس گفت...

kheyli khoob bood.omidvaram doshmanan savad dashte bashand va mani in vajeha ra befahmand.

ارسال یک نظر